دبی

دبی، قلب اقتصاد و توریسم خاورمیانه است

دبی

دبی، قلب اقتصاد و توریسم خاورمیانه است

گزارش روزنامه خراسان از شیخ نشین امارات

اسکن چشم مسافران ایرانی در فرودگاه دبی عادی شده است

با رویت سواحل خشک و غبارآلود امارات برخی روسری ها روی شانه ها می افتد و موها پریشان می شود. تا چشم کار می کند رشته کوه های کم ارتفاع است و پشت آن کویر و گردوغبار و دیگر هیچ. این، همه کشور امارات است؟!
به تدریج روستاهای کوچکی در کنار ساحل دیده می شود که فقط چند تک درخت در آن وجود دارد. رشته کوه ها پایان می یابد و کویر مطلق آغاز می شود.
خلبان از نزدیک شدن به فرودگاه دبی می گوید و فرود عنقریب هواپیما. ولی هنوز نه مزرعه ای هست، نه تاسیساتی و نه شهری. کم کم چند سوله، انبار و کارخانه رؤیت می شود و سپس شهر و... کمی بعد چرخ های هواپیما باند فرودگاه دبی را لمس می کند.
پهنای باند و آسفالت آن عالی است. باند فرودگاهی بسیار وسیع و تمیز با آسفالتی کاملا خوب و یک دست و تعداد زیادی هواپیمای باری و مسافری که بیشتر آن ها بوئینگ هستند.
بوئینگ های ۷۴۷ بدون پنجره که در واقع ناوگان هوایی حمل و نقل بار هستند در ضلع شمالی فرودگاه توقف کرده اند. همان جا که سالن انتظار فرودگاه دبی قرار دارد. در ضلع جنوبی فرودگاه سالن طویل و زیبای تامین و نگهداری و اورهال هواپیماها قرار دارد که با مهندسی خاص و زیبایی همانند یک کرم بزرگ آبی رنگ طراحی وساخته شده و در مقابل آن نیز تعداد زیادی هواپیما متوقف شده است.
در مدت نسبتا طولانی که در باند خزش حرکت می کنیم و منتظر پیاده شدن هستیم به طور میانگین هر ۵دقیقه یک هواپیما یا می نشیند و یا بلند می شود و این نشان از کار سنگین برج مراقبت فرودگاه دارد. جالب آن که انواع هواپیما می نشیند و بلند می شود. بوئینگ ۷۴۷،۷۰۷،۷۲۷ وحتی ۷۳۷ که عمر مفید آن پایان یافته، توپولف، فرندشیپ، جت استارو، جت فالکون و حتی فوکر ۱۰۰ . ولی از هواپیماهای روسی غیر از توپولف های شرکت های ایرانی خبری نیست.
چهره کارگران باند و رانندگان خودروهای ویژه نشان می دهد که اغلب هندی و پاکستانی هستند. به محض خروج ازهواپیما، هرم داغی توی چهره ام می زند. هوا نه گرم، بلکه داغ است و این کارگران زیر این گرمای طاقت فرسا در حال کار هستند.
اکنون دکمه های برخی مانتوها نیز به طور کامل گشوده شده است. وارد سالن فرودگاه که می شویم ما را به درون صفی هدایت می کنند که با زنجیرهایی به چند ردیف تقسیم شده است. این جا سالن اسکن چشم مسافران خارجی است ولی در مدت طولانی که در فرودگاه بودم ندیدم، کسی را جز مسافران آسیایی آن هم غیراعراب، اسکن چشم کنند.
در جای جای سالن دوربین های مداربسته قرار داده اند که روی مسافران زوم شده است.این وضعیت عکس گرفتن را برایم غیر ممکن می سازد. آن جلو و در ابتدای صف ۵دستگاه اسکن چشم قرار دارد و پشت ۴دستگاه آن زنان سیه چرده عرب نشسته اند و فقط پشت یک دستگاه که اولین دستگاه است یک مرد عرب نشسته. در جلوی صف یک مرد عرب قوی هیکل با لباس عربی و بی سیم، با چهره ای خشک وخشن بدون گفتن حتی یک کلمه مسافران را به ترتیب و با اشاره دست و سر به سمت دستگاهی که خالی شده است هدایت می کند. نه از مامور فارسی زبان و نه انگلیسی زبان خبری نیست و چون هیچ یک ازمسافران عربی بلد نیستند گاه با رفتار نامناسب ماموران مواجه می شوند. اگر مسافری متوجه منظور آنان که با صدایی بلند و پرخاشگرانه صحبت می کنند نشود، مورد شماتت بیشتر و حتی گاه تمسخر زنان عرب قرار می گیرد.
بالاخره کار اسکن چشم تمام می شود و مسافران را به بخش چک کردن گذرنامه و ویزا هدایت می کنند. آن جا نیز شیوه برخورد با مسافران کمابیش به همین صورت است. اگر پیش از آن که نوبتت شود پایت را از خط زردی که کف سالن رسم کرده اند آن طرف تر بگذاری، به شدت با تو برخورد می شود.
نوبت به من که می رسد در آخرین مرحله، مرد عرب بی سیم به دستی جلویم را می گیرد و می پرسد:«تنها؟» می گویم: «آره تنها هستم» و مشکل از این جا آغاز می شود. با دیدن دوربین کار بدتر می شود. خدا را شکر می کنم که کارت شناسایی ام همراهم نیست. با آن که برخلاف دیگران تمام وسایل، لباس ها و بدنم بازرسی دقیق می شود، ولی باز هم رهایم نمی کند. می خواهد بداند برای چه به دبی آمده ام. می گویم که دانشجوی معماری هستم و برای دیدن و عکاسی زیباترین و عظیم ترین معماری دنیا که فقط و فقط در دبی وجود دارد، به دبی آمده ام و می خواهم به بار علمی ام بیفزایم.
شاید این پاسخم باعث شد که وسایلم را به سمتم هل دهد و بگوید: «برو»
وقتی بالاخره، تشریفات سخت گیرانه ماموران به پایان می رسد وارد سالن انتظار به پیشواز آمدگان می شوم. یک سوپرمارکت بسیار بزرگ در این قسمت وجود دارد که مسافران همراه من که اغلب آن ها را خانم ها تشکیل می دهند، وارد آن شده اند. چند مردی که در پرواز من بودند چیزی نمی خرند و فقط نگاه می کنند اما چند نفر از خانم ها چند بطری مشروبات الکلی می خرند. شنیده بودم که قیمت مشروب الکلی در فرودگاه دبی ارزان تر از سطح شهر است بنابراین افراد با تجربه! در همان فرودگاه اقدام به خرید مشروب مورد نیاز خود می کردند.

بحران اقتصادی
اوایل مهرماه سال گذشته بود که موج بحران پولی و بانکی آمریکا به شیخ نشین دبی در امارات متحده عربی رسید و بلافاصله بزرگ ترین ضربه ها را بر پیکره صنعت ساختمان سازی، بورس و گمرک این شیخ نشین وارد کرد. در پی آن وام هایی را که قبلا قرار بود بانک های آمریکایی در اختیار شعبه های خود در دبی بگذارند متوقف شد و کل مراحل داد و ستد در بورس های ابوظبی دبی و عمان هم رکود بی سابقه ای را تجربه کرد.
این درحالی است که به گفته کارشناسان اقتصاد‌بین المللی ۲۵درصد سرمایه جهان در امارات متحده عربی متمرکز شده است و بدون شک بحران اقتصادی در شیخ نشین دبی می تواند به خودی خود خالق موج دوم اقتصادی باشد که بیش از پیش تبعات سنگینی برای اقتصاد ایالات متحده به همراه داشته باشد.
هنوز بحران اقتصادی سال ۲۰۰۵ میلادی را فراموش نکرده ایم. بحرانی که دامن گیر دبی و بورس آن شد؛ آن هم به قدری که بورس دبی در آستانه سقوط کامل قرار گرفت، ولی در آخرین لحظات سرمایه ایرانیان به داد آن رسید و جان تازه ای به بورس دبی بخشید. به عبارت دیگر سرمایه هایی که می توانست سبب شکوفایی هرچه بیشتر اقتصاد ایران شود باعث نجات دبی از بحران اقتصادی شد و تجربه نشان داد که اعراب امارات چطور نمک را خوردند و نمکدان را شکستند.
براساس آمارهای منتشرشده توسط موسسه مطالعاتی ارتباطات آزاد فقط تا پایان سال ۲۰۰۶ میلادی، بیش از ۴۰۰هزار ایرانی در امارات زندگی و کار می کرده اند و تا همین زمان ۶هزار و ۵۰۰شرکت نیز توسط ایرانی ها در دبی به ثبت رسیده است که از این مقدار حدود ۲هزار و ۸۰۰ شرکت در زمینه خرید و فروش املاک و ویلا فعالیت داشته اند.
جالب آن که این میزان تا پیش از بحران اقتصادی به ۸هزار شرکت رسیده بود و حدود ۶۰درصد صاحبان شرکت ها در دبی ایرانی بودند. این درحالی است که جمعیت امارات در حال حاضر حدود ۶/۴ میلیون نفر است که از این تعداد حدود ۷۰درصد کارگر هستند.
نکته تاسف بار برای ما و البته خوشایند برای شیوخ امارات این است که سرمایه ایرانیان دبی که تا سال ۲۰۰۶ میلادی به ۳۰۰میلیارد دلار می رسید تا پیش از بحران اقتصادی به ۴۰۰میلیارد دلار رسیده بود؛ البته برآورد شده بود که این رقم تا اول سال ۲۰۱۰ میلادی به ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد دلار برسد، ولی با وضعیت به وجود آمده فعلا این موضوع روال عکس به خود گرفته است.
ایرانی ها از امارات، بیشتر دبی را می شناسند و البته تا حدودی شارجه را چون مرکز خرید و فروش املاک در ۷ امارات این شیخ نشین، دبی است. در واقع دبی مرکز پشتیبان سرمایه گذاری املاک و مستغلات در امارات متحده عربی است.
این روزها خبرهای ضد و نقیضی از آن سوی آب می شنویم ولی آن چه که مسلم است وضعیت اقتصادی دبی که تمام تکیه آن به سرمایه های خارجی و به ویژه ایرانیان است روز به روز وخیم تر می شود. در عین حال مسئولان اماراتی با ترفندهای گوناگون سعی در مخفی کردن واقعیات و حتی معکوس جلوه دادن آن دارند. لذا جو پلیسی در این کشور و به خصوص دبی به شدت تشدید شده و هرگونه صحبت ، کسب اطلاع و به ویژه انتشار اطلاعات در این زمینه جرم محسوب می شود و جرایم سنگینی نیز در پی دارد. به گونه ای که هرگونه اطلاع رسانی در این زمینه جرایمی همچون ۱۱۰۰۰ درهم جریمه نقدی ( هر درهم تقریبا معادل ۲۷۰ تومان) و ۶ماه تا دو سال حبس در پی دارد.
این جو پلیسی موجب شده حتی شهروندان دبی با یکدیگر درمورد وضعیت بد اقتصادی صحبت نکنند و به خصوص به عرب تباران به هیچ عنوان اعتماد نکنند.
در چنین شرایطی و با توجه به اطلاع رسانی جسته و گریخته مسافران و قطره چکانی خبرگزاری ها تصمیم می گیرم برای تهیه گزارشی واقعی، ملموس و عینی به دبی سفر کنم و تا آن جا که مقدور است ناب ترین و تازه ترین اطلاعات را در اختیار هم وطنان، به خصوص آن دسته از هم وطنانی که در دبی سرمایه گذاری کرده یا قصد سرمایه گذاری در آن جا را دارند و نیز مسافران و حتی توریست ها قرار دهم. هرچند می دانم کاری بس دشوار و حتی خطرناک است.

«دیره»
فرودگاه در منطقه «دیره» یا دبی قدیم قرار دارد. اصولا دبی به دو منطقه تقسیم شده است. «دیره» که منطقه قدیم و عرب نشین دبی است و خرید و فروش املاک و مسکن در این منطقه برای خارجیان ممنوع است و «بر دبی» که هرچه خارجیان از دبی می دانند و در تبلیغات می شنوند مربوط به این منطقه است. منطقه ای توریستی با ساخت و سازهای گسترده و بسیار گران قیمت ولی اغلب هتل های معمولی دبی در منطقه دیره واقع است.
اولین چیزی که در طول مسیر تا هتل توجهم را جلب می کند، خیابان های تمیز و گسترده، پارکینگ های فراوان و رانندگی مرتب، منظم و کاملا قانونی است. همه خودروها دقیقا بین خطوط حرکت می کنند و رانندگان به حق یکدیگر و عابران نهایت احترام را می گذارند.
هیچ اثری از پلیس راهنمایی و رانندگی نیست، حتی سرچهارراه ها ولی همه جا، دوربین هایی هست برای کنترل رانندگان. در دبی همه رانندگان ملزم به گرفتن آن‌چه که ما عدم خلافی می نامیم، هستند. جریمه تخلفات رانندگی که توسط دوربین ها ثبت شود این جا به طور میانگین ۲ تا ۳ هزار درهم است، یعنی معادل حقوق یک ماه یک کارگر ساده.

ورود به «شهر ارواح» ممنوع!
«دبی» به نوعی بهشت خانم هاست. به خصوص خانم هایی که در گروه های چندتایی بدون همسرانشان و فقط با پول آنان به دبی آمده اند. دلارها و درهم های فراوانی در فروشگاه های بزرگ دبی صرف خرید و فروش لباس، کفش، اسباب بازی، انواع شکلات و البته لوازم آرایشی می شود.
اکنون برخی خانم های ایرانی، نه روسری دارند و نه مانتو. نمی دانم همرنگ جماعت شدن چقدر می ارزد، ولی هستند بانوانی که علی رغم جو موجود حتی چادر خود را از سر برنداشته اند و با همان وجاهت و وقار زن ایرانی در این جامعه کوچک که از هر کشوری در آن وجود دارد، حضور می یابند.

فروشگاه های بزرگ و حراج های بزرگ تر
شرایط کنونی دبی، وضعیت ایده آلی را برای خریداران به وجود آورده است. قیمت ها دچار کاهش زیادی شده و اغلب فروشگاه های بزرگ و نمایندگی های مارک های معتبر حراج هایی حتی تا ۶۵ درصد به راه انداخته اند. بر شیشه ویترین اغلب فروشگاه های بزرگ و نمایندگی ها کلمه «SALE» به چشم می خورد.
برخی فروشگاه ها هم در این بازار خراب برای جلب مشتری ترفندهای خاصی به کار می برند. به عنوان مثال اگر شما تا ۱۰۰ درهم (۲۷ هزار تومان) از آن ها خرید کنید می توانید ۳۰ درهم (۸۱۰۰ تومان) پوشاک رایگان نیز بردارید. فروشگاه های مارک های معتبر جهانی نظیر Puma Nike Fila Spirit و... با وجود حراج های سنگین تقریبا عاری از مشتری است و فقط فروشگاه هایی که در شبکه های ماهواره ای تبلیغ می کنند و اغلب کالاهای چینی می فروشند، هنوز مشتری دارند. جالب آن که این فروشگاه ها با راهنمایان تورها هماهنگ هستند و به ازای هر یک مشتری که آن ها به این فروشگاه ها می آورند ۱۰ درهم (۲۷۰۰ تومان) به تور پرداخت می کنند. معامله جالبی است نه؟
نکته جالب تر، آن که کالاهای چینی موجود در دبی از زمین تا آسمان با آن چه که در ایران وجود دارد متفاوت است. قصد تبلیغ ندارم بلکه می خواهم از نوع نگاه تجار به بازار ایران بگویم. کالاهای چینی موجود در ایران از نوع درجه ۳ و بسیار بی کیفیت است در حالی که همان کالاها با همان بسته بندی و قیمت ارزان تر، ولی کیفیت بسیار بالا در دبی به فروش می رسد.

علاوه بر آن شرکت های بزرگ تولیدکننده اروپایی که در «جبل علی» کارخانه تولیدی احداث کرده بودند و کالای خود را به اروپا صادر می کردند، اکنون با بحران اقتصادی بین المللی مجبور به فروش کالاهای خود در دبی و به مسافران و توریست ها شده اند.
در دبی صاحبان فروشگاه ها با استفاده از انواع ترفندها سعی در جلب مشتری و جلوگیری از ورشکستگی دارند. از قبیل حراج، فروش رایگان در قبال خرید تا سقف معینی، استفاده از زنان و دختران خارجی (عمدتا فیلیپینی) با پوشش و آرایش جذاب، پخش موسیقی هایی متناسب با ملیت مشتریان و ارائه اشانتیون های متفاوت.
در این بین افراد بی تجربه و مسافرانی که برای اولین بار به این جا آمده اند و به خصوص خانم ها بدون توجه به محدودیت ها فقط می خرند و می خرند به گونه ای که هر روز مجبور به خریدن چمدانی دیگر می شوند.
«راهنماها» هم بدون متذکر شدن محدودیت بار برای مسافر، نظاره گر خرید مسافران هستند. اما در هنگام بازگشت و در فرودگاه است که مسافران متوجه می شوند حداکثر بار رایگان برای هر مسافر ۲۵ کیلوگرم است و به ازای هر کیلوگرم اضافه بار، باید ۷ درهم (تقریبا ۱۸۹۰ تومان) بپردازند. آن جاست که آنان که بار زیادی دارند به دنبال مسافرانی می گردند که بار کمتری دارند تا با خواهش و تمنا کمی از خریدهایشان را به آن ها بسپارند که معمولا هم چنین موردی یافت نمی شود و یا آن که طرف زیر بار نمی رود. آن گاه است که التماس ها و خواهش ها متوجه کارمندان زن فیلیپینی فرودگاه می شود ولی آن ها نه فارسی بلدند و نه این جا، جای چانه زدن است و تنها این شأن ایرانی است که باز هم زیر سوال می رود.

شهر ارواح
تا چندی پیش، بیشترین سرمایه گذاری ایرانیان در دبی، خرید ملک و مسکن و آپارتمان بود و اغلب آن ها ملک را به نام همسر و فرزندان خود خریداری می کردند و آن را به اتباع سایر کشورها اجاره می دادند. در مواردی هم که آپارتمان یا ویلا احداث نشده بود، مدارک خرید را تبدیل به سهام می کردند و در بورس دبی به فروش می رساندند. در مواردی هم مدارک آن را به ایران منتقل می کردند و به معامله آن در داخل کشور می پرداختند. تبلیغات و حرص و طمع آن چنان زیاد شده بود که سرمایه هم وطنان ایرانی با سرعت زیادی به منطقه «بردبی»، «جمیرا» و به خصوص «دبی مارینا» که مرکز برج سازی دبی است، منتقل می شد.
تهیه گزارشی از این موضوع سخت ترین قسمت کارم است؛ زیرا که شاهرگ حیاتی اقتصاد دبی ساخت و ساز است و اکنون که این شاهرگ در شرف خشکیدن است، مسئولان دبی به هیچ قیمت حاضر نیستند اجازه دهند که دیگران، به خصوص خارجیان از آن مطلع شوند. بنابراین به شدت مراقب توریست ها و خارجیان هستند و همه اتباع خود را از دادن اطلاعات به شدت منع کرده اند.
برای رفتن به جزیره پالم (نخل) و منطقه «دبی مارینا» که غول های عظیم ساخت و ساز در آن جا مشغول بوده اند نیاز به یک راننده مطمئن دارم که «شتر دیدی ندیدی». در دبی ۳ چیز بسیار گران است، کرایه تاکسی، انواع CD فیلم و موسیقی و یک فنجان چای. هر فنجان چای این جا حدود ۲۵۰۰ تومان است و هر CD فیلم معمولی که در ایران ۱۰۰۰ تومان است، این جا به دلیل رعایت دقیق قانون کپی رایت ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان است.
کرایه تاکسی نیز ساعتی ۸۰ درهم است که من موفق می شوم یک راننده ایرانی بیابم که تاکسی ندارد ولی موافقت می کند به قیمت ساعتی ۵۰ درهم مرا هر کجا که می خواهم ببرد.
وارد جزیره «پالم» که یک جزیره صددرصد مصنوعی است و با میلیاردها تن سنگ و خاک به شکل یک نخل در وسط دریا ساخته شده، می شوم. برگ های این نخل عظیم را آپارتمان های چند طبقه کاملا یک شکل تشکیل داده و تنه درخت را نیز واحدهای ویلایی بسیار زیبا شکل داده است. کار ساخت این جزیره و واحدهای مسکونی آن به پایان رسیده و اکنون ساکنان زیادی دارد. این جزیره یا شهرک بسیار زیبا و تمیز است. قیمت هر واحد ویلایی آن که تا سال گذشته حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان بوده و اکنون به ۲۵۰ میلیون تومان رسیده است، ولی مشتری وجود ندارد.
از آن جا به سمت «دبی مارینا» می رویم. برج های این منطقه حتی از دیره قابل رویت است. سمت چپ اتوبان «شیخ زائد» هیکل عظیم و تیره بلندترین برج جهان، «برج دبی» خودنمایی می کند. این برج با ارتفاع ۸۰۰ متر هنوز به پایان نرسیده است. عملیات اجرایی آن که توسط ۵ هزار مهندس خارجی به سرعت پیش می رفت اکنون دچار رکود شده است. گفته می شود برای ساخت این بزرگ ترین برج جهان ۱۸۳ میلیارد درهم هزینه در نظر گرفته شده است.
به «دبی مارینا» می رسم. همه ساختمان ها و برج های این منطقه کوچک با تراکم بسیار زیاد نیمه کاره رها شده است. اغلب Developerها (سازندگان بزرگ یا همان انبوه سازان) کار خود را رها کرده و رفته اند. برخی نیز گریخته اند. ورود به این منطقه ممنوع است. ناگفته پیداست که چرا، ولی تا آن جا که ممکن است وارد محدوده می شوم. این جا همه اطراف دیوار است و برج. برای دیدن آسمان تنها باید مستقیم به بالا نگاه کنی نه افق دیده می شود و نه دریا. فقط برج است و سنگ و خاک و مصالح ساختمانی و دکل های عظیم ساخت و ساز که همه بیکار رها شده اند. به سرعت و در نهایت دقت عکس می گیرم. پس از هر عکاسی دوربین هایم را مخفی می کنم. دو دوربین برده ام. یک دوربین کوچک که بدون جلب توجه بتوانم عکاسی کنم و یک دوربین حرفه ای.
پاشنه آشیل دبی این جاست، «شهر ارواح». این نامی است که اهالی دبی با احتیاط فراوان به «دبی مارینا» اطلاق می کنند. ولی مسئولان دبی با گستاخی خاصی این حقیقت را انکار می کنند و معتقدند که ساخت و سازها همچنان ادامه دارد و هیچ مشکلی نیست. عین این دستور را به کلیه شهروندان و راهنماها هم داده اند به گونه ای که آن ها هم به صراحت حقیقت را انکار می کنند.
وقتی که از راهنمایان درست در هنگام عبور از مقابل «دبی مارینا» در مورد علت راکد ماندن کار ساخت و ساز در این منطقه می پرسم پاسخ عجیبی می شنوم: «کدام برج؟ این جا که برجی نیست. فقط ساحل است.»
مسئولان حتی برای آن که همه چیز را طبیعی جلوه دهند ترتیبی داده اند که در تمام طبقات برج های نیمه کاره، حتی برج های در حد سفت کاری و تاورکرین ها چراغ هایی کار گذاشته شود و در تمام مدت شب تا صبح روشن باشد. ولی همگان حقیقت را می دانند. یکی از سازندگان ساختمان و تجار قدیمی «دبی»، «شارجه» و «جبل علی» که به تازگی شراکت خود را به هم زده و به ایران بازگشته است، می گوید: شرکت های سازنده زیادی دبی را ترک کرده اند. در واقع کل امارات با بحران ساخت و ساز مواجه شده است ولی دبی از همه بیشتر.
او به شرکت های بزرگ اروپایی هم اشاره می کند که با وجود بدهی های کلان به بانک های دبی، ترجیح داده اند برج نیمه کاره خود را رها کنند و بگریزند. به گفته م-ا، ساخت و ساز و امور تجاری امارات دیگر هیچ جذابیتی برای شرکت ها ندارد.
وی که عضو شورای بازرگانی ایرانیان مقیم امارات نیز هست می گوید: خریداران زیادی برای بازپس گرفتن پول طرحی که هرگز اجرا نخواهد شد، سرگردان شده اند و بارها برای گرفتن پولشان به امارات می آیند و می روند ولی کسی نیست که پاسخگوی آن ها باشد. به هر حال به جرأت می گویم، جز درآمد توریسم، در حال حاضر امارات هیچ گونه درآمد خارجی از ناحیه سرمایه گذاری های اقتصادی و تجاری خارجیان ندارد.

فسخ گسترده معاملات
از آن جا به چند Real state (یا همان بنگاه معاملات املاک) معروف که دائما در شبکه های ماهواره ای تبلیغ می کنند می روم. راننده ام می گوید: «حواست باشد، وارد که می شوی چند دختر و زن... دوره ات می کنند و تا به خودت بیایی یک ملک را توی پاچه ات کرده اند.»
راست می گوید. به سه Real state سر می زنم. در هر سه مورد طرف صحبت دختران و زنانی اند که با هر ترفندی می خواهند قراردادی مقابل شما بگذارند و امضا بگیرند. اغلب دختران ایرانی، فیلیپینی و هندی اند. در هیچ کدام از این بنگاه ها موفق به دیدن و صحبت با مدیر آن بنگاه نمی شوم. شاید اصلا در دبی نیستند. شاید آن ها هم رفته اند. مثل بسیاری از همکارانشان که ورشکست شده و گریخته اند.
نکته جالب توجه آن که در حالی که دختران بزک کرده اصرار دارند که بازار بسیار خوب است و هیچ مشکلی نیست و از سال ۲۰۱۰ میلادی دوباره اوضاع عادی می شود، در همان بنگاه ایرانیان و خارجیان دیگری هستند که برای فسخ معامله ای آمده اند که معتقدند کلاه برداری بوده است.آنچه این روزها در دبی زیاد است دعوای خریدار با Real state فروشنده است و همواره سر خریدار کلاه می رود.
بگذارید بیشتر توضیح دهم. خرید ملک در دبی به دو صورت اتفاق می افتد. شما یا ملک را از Real state می خرید که در این صورت نه شما سازنده را می شناسید و نه او شما را و هیچ تعهدی به شما ندارد. پیش از این، اغلب خریداران ترجیح می دادند که نوع دوم را انتخاب کنند که معامله مستقیم با سازنده یا Developer بود. چرا که معامله مطمئن تر، ارزان تر و با دردسرهای حقوقی کمتری بود. ولی اکنون در این شرایط بد اقتصادی که اکثر Developerها گریخته اند، این قبیل خریداران به مشکل بزرگی خورده اند چون نه ملکی دارند و نه پولی. Real state هم زیر بار نمی رود و می گوید: «به ما ربطی ندارد. شما که با ما قرارداد نبستید. بروید پولتان را از Developer بگیرید.»

اگر هم طرف حسابتان خود Real state باشد، باید بارها به دبی سفر کنید تا بتوانید درصدی را از پولتان پس بگیرید. با چند نفر از ایرانیان که برای فسخ قرارداد آمده اند و بسیار هم عصبانی اند صحبت می کنم، دوستانه و بدون جلب توجه، اغلب آن ها چند بار به دبی آمده اند و موفق ترینشان فقط موفق شده است ۳۰ درصد پولش را پس بگیرد.
می پرسم، «چرا به دولت امارات شکایت نمی کنید؟» می خندند و می گویند: «شکایت؟ شکایت قاضی به داروغه؟» این جا اگر شکایت کنی به محض آن که بفهمند ایرانی هستی، پیشاپیش محکوم می شوی. به خصوص اگر طرف دعوا یک عرب باشد نه تنها به حقت نمی رسی بلکه توهین می شنوی، تحقیر می شوی و حتی مورد ضرب و شتم قرار می گیری و زندانی می شوی.
جالب آن که همین تجربه تلخ را ایرانیانی که در دبی با شراکت یک عرب شرکت تجاری داشته اند، تجربه کرده اند. آن ها در پی ورشکستگی به دلیل برخورد تبعیض آمیز دستگاه قضایی امارات ترجیح داده اند بدون درگیری و با گذشتن از حقشان از دبی بگریزند. همچنان که فردی را می بینم که مدعی است به خاطر جر و بحث با شریک عربش به ۸ سال زندان محکوم شده است.
به هر حال در این شرایط شرکت های بزرگ دولتی و نمایندگان آن ها به شدت اصرار دارند اوضاع کاملا عادی است و فقط قیمت ها کمی کاهش یافته. شرکت هایی از قبیل شرکت Emaar که بزرگ ترین شرکت انبوه ساز دولتی است و زمانی جزو ۵۰۰ شرکت برتر دنیا بود. پس از آن شرکت Dubai Properties که دومین شرکت بزرگ دولتی است و سومین شرکت هم شرکت «النخیل» است که کار هر سه این شرکت ها با رکود سنگینی مواجه شده، به گونه ای که بعضا حاضرند در قبال فروش واحدی، یک خودروی جگوار مدل ۲۰۰۹ هدیه بدهند.
جالب آن که وقتی از مشاوران املاک در مورد چگونگی اعطای اقامت می پرسم، همگی می گویند: «مشکلی نیست، هم مالکیت ۱۰۰درصد و هم اقامت دائم.»
می دانم که این هم یکی دیگر از آن دروغ های آشکار است همچنان که وقتی موضوع را با یکی از اعضای شورای بازرگانی ایرانیان مقیم امارات مطرح می کنم، می خندد و می گوید: «این ها کذب محض است. این جا مالکیت ها حداکثر ۹۹ ساله است و اصلا مالکیت ۱۰۰ درصد معنی ندارد. علاوه بر آن دیگر به ایرانیان اقامت دائم نمی دهند. تنها اگر شما حائز سه شرط باشید یعنی ملکی بالای ۱۰۰ میلیون درهم (۲۷ میلیارد تومان) بخرید، حداقل ماهانه ۱۰ هزار درهم (۷/۲ میلیون تومان) در دبی درآمد داشته باشید و مساحت و زیربنای ملک متناسب با تعداد اعضای خانواده تان باشد تازه موفق به کسب ویزای ۶ ماهه می شوید.»
وی در مورد تدابیر دولت امارات و مسئولان دبی برای کاهش تبعات بحران اقتصادی، می گوید: «دولت امارات از بهمن ماه سال گذشته با زیر فشار گذاشتن خارجیان به ویژه ایرانیان، املاک آن ها را با قیمت بسیار پایین تر از قیمت خرید از آن ها بازپس می گیرد. از طرفی بانک مرکزی امارات نیز تسهیلاتی را برای انبوه سازان در نظر گرفته ولی بانک های زیرمجموعه به دلیل نگرانی از کاهش روزافزون طرح های سرمایه گذاری شده از دادن این وام ها طفره می روند و اعتبار آن ها را تا روشن شدن وضعیت نابه سامان اقتصادی تامین نمی کنند.»

این عضو شورای بازرگانی ایرانیان مقیم امارات که نمی خواهد نامش آورده شود، اضافه می کند: «شنیده ایم دولت امارات دستور جدیدی داده مبنی بر آن که بسته به پیشرفت نسبی پروژه های ساختمانی درصدهای معینی از پول کسانی که مایل به فسخ قراردادهایشان می باشند بازپس داده شود. به این صورت که ۱۰۰ درصد پول پروژه هایی که ۸۰ تا ۹۰ درصد پیشرفت داشته اند، ۶۰ درصد پول پروژه هایی که ۶۰ درصد پیشرفت داشته اند و ۳۰ درصد پروژه هایی که اصلا آغاز نشده اند به خریداران بازپس داده می شود.
در واقع دولت قصد دارد با دادن تسهیلات به Developerهایی که پروژه هایشان تا ۸۰ درصد پیشرفت داشته، آن ها را به پایان برساند تا کمی از بحران اقتصادی و جو روانی ناشی از آن بکاهد.»
وی نیز تایید می کند که در حال حاضر دعواهای زیادی در این خصوص جریان دارد و پرونده های زیادی در محاکم قضایی دبی تشکیل شده است.

اخراج گسترده کارگران خارجی
در دو شماره گذشته به وضعیت فرودگاه دبی و نحوه برخورد با مسافران ایرانی و نیز به تاثیر بحران اقتصادی بر بازار و ساخت و ساز شیخ نشین امارات متحده عربی پرداختیم یعنی دو شاهرگ حیاتی امارات. بدیهی است با راکد شدن بازار و ساخت و ساز در امارات وضعیت اشتغال نیز به حالت بحرانی رسیده است. بحرانی که دامن گیر همه شده است، حتی اعرابی که اصولا کار نمی کنند و زندگی را با تلاش دیگران می گذرانند (به صورت کفالت، اجاره دادن املاک و مستغلات به خارجیان و...)

بیکاری و رکود
در دبی شما به ندرت عرب ها را می بینید مگر آن که برای تفریح یا خرید بیرون آمده باشند. آن ها به ندرت کار می کنند مگر آن که کارمند ادارات و مراکز حساس دولتی باشند. اغلب شهروندان امارات و به خصوص دبی کفیل یا Sponser خارجیانی می شوند که قصد احداث یک شرکت را دارند. هر فرد خارجی که قصد دارد در دبی شرکتی احداث کند باید یک ضامن یا کفیل عرب داشته باشد. هر عرب نیز می تواند کفیل ۲۰ شرکت شود و از هر شرکت بین ۴ تا ۵۰ میلیون تومان برای هر سال حق کفالت بگیرد.
می بینید که چه درآمد سهل و آسان و بی دردسر و گزافی است. در واقع دولت امارات با وجود دادن تسهیلات و امکانات ظاهرا مناسب به خارجیان، بهترین شرایط را برای اعراب اماراتی فراهم آورده است. هرچند به تازگی با بحران اقتصادی به وجود آمده و ورشکستگی و فرار اغلب صاحبان شرکت ها برخی از کفیلان به دردسر افتاده اند و در حال حاضر با دقت و وسواس فراوان کفالت خارجیان را می پذیرند آن هم حداکثر تا ۴ نفر را. درچنین شرایطی طبیعی است که اغلب کارهای سخت و پیش پا افتاده را کارگران خارجی نظیر هندی ها، پاکستانی ها، آفریقایی ها، ازبک ها، روس ها و فیلیپینی ها انجام دهند. خوشبختانه کم شأن ترین شغلی که ایرانیان دبی به آن مشغول هستند رانندگی تاکسی است. در واقع ایرانیان ساکن دبی از ثروت و شأن اجتماعی مناسبی برخوردارند. ولی دختران و زنان فیلیپینی، پاکستانی، آفریقایی و ازبک کاملا استثمار می شوند.
از زنان و دختران فیلیپینی در اموری همچون فروشندگی و ویزیتوری استفاده می کنند آن هم با حقوقی بسیار پایین، در حد ماهی ۵۰۰۰ درهم (۱۳۵۰۰۰۰ تومان) و در کارهای سختی مثل کارگری ساختمان، رانندگی، تاسیسات، فضاهای سبز و... از کارگران پاکستانی و هندی استفاده می کنند و حقوق آن ها هم حداکثر ماهی ۷۰۰۰ درهم (۱۸۹۰۰۰۰ تومان) است. زن و فرزند اغلب این کارگران در کشورهای خودشان چشم به راه مرد خانواده و پولی هستند که هر ماه او از دبی برایشان می فرستد. اغلب آن ها ویزای موقت دارند و با پایان یافتن مدت آن چون بازگشتن به کشورشان برایشان به صرفه نیست به کیش می آیند، چند روزی آن جا می مانند و دوباره به دبی بازمی گردند.با گسترش بحران اقتصادی، نه تنها حقوق کارگران به شدت کاهش یافته بلکه با زیان شرکت های مختلف و حتی ورشکستگی آن ها تعداد زیادی از کارگران بیکار شده اند. در حال حاضر در بلوارهای دیره، کارگران خارجی زیادی دیده می شوند که در آن گرمای طاقت فرسا زیر سایه درختان نخل روی چمن ها دراز کشیده اند، در حالی که خانواده هایشان منتظر پول هستند. اغلب این کارگران به صورت گروهی یک واحد آپارتمان یا حتی اتاقی را اجاره کرده اند.یک کارگر پاکستانی و یک کارگر هندی که اکنون از شرکتی اخراج شده و بیکار هستند و در کمال بلاتکلیفی در سایه نخل ها دراز کشیده اند می گویند که ۴ نفر هستند و در یک اتاق زندگی می کنند و سهم اجاره هر کدامشان در ماه ۳۵۰۰ درهم است. آن ها به شدت نگران آینده خود و زن و فرزندشان هستند.
آن ها ۲۰ روز است که اخراج شده اند و به قول خودشان به همه جا سرزده اند ولی کاری نیست. تازه هر جا که رفته اند آن جا نیز تعدیل نیرو داشته اند. کارگرانی هم که آن قدر خوش شانس بوده اند که هنوز سرکار هستند برای اخراج نشدن مجبورند روزانه تا ۱۲ ساعت کار کنند آن هم با حداقل حقوق ممکن.
به هر حال سیاست دولت امارات از بهمن ماه سال گذشته این گونه بوده که طی دستوری به همه شرکت های تابعه و دولتی این کشور، خواهان تعدیل نیرو یا بستن قراردادهایی با هزینه بسیار کم با کارمندان شده تا در صورت تمکین نکردن کارگران و کارمندان برای دریافت مبلغ پایین تر، به سرعت از خاک این شیخ نشین اخراج شوند. این دستور مقامات اماراتی، تنها شامل نیروی کار خارجی است و نیروهای بومی این کشور، شامل این قانون نمی شوند. این در حالی است که سقف دستور برای قراردادهای کاری نیروهای خارجی دست کم نصف میزان دریافت پیشین آن هاست.

این بار بورس دبی را چه کسی نجات می دهد؟
فراموش نمی کنیم که اگر سرمایه های ایرانیان نبود، بازار بورس دبی در بحران مالی سال ۲۰۰۵ میلادی نابود می شد. اکنون نیز آن گونه که شنیده ام، بورس دبی وضعیت اسف باری دارد. تا آن حد که حتی ورود من به درون تالار بورس ممکن نشد. از بهمن ماه گذشته که اوج بحران مالی دبی آغاز شد، تنها در یک هفته این بورس شاهد ضرر ۳۶ میلیارد درهمی بود که سرمایه گذاران را به شدت متضرر و ناامید کرد.این روال تاکنون همچنان ادامه داشته است به گونه ای که براساس گفته های یک مقام مسئول در شورای بازرگانی ایرانیان مقیم امارات حجم خسارت های وارد شده بر سرمایه گذاران در بازارهای مالی امارات در معاملات یک روز از مرز ۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون درهم گذشت. این در حالی است که روند کاهش سرمایه گذاری خارجیان نیز بر سقوط شاخص ها تاثیر گذاشته است.وی می گوید: بنا بر گزارش های اقتصادی مطبوعات امارات، شاخص سهام در بازار بورس ابوظبی نیز به شدت کاهش یافته ولی این کاهش به اندازه نیمی از کاهش شاخص سهام دبی است.
در این بین دبی در اقدامی نمادین روز چهارشنبه، ۶ خردادماه جاری اقدام به برگزاری مراسمی کرد که طی آن از فعالان اقتصادی خارجی به خاطر رونق بخشیدن به بازار و اقتصاد این شیخ نشین تقدیر و تشکر کرد. در این مراسم که از تلویزیون امارات پخش می شد، اوضاع اقتصادی دبی خوب و همه چیز تحت کنترل عنوان شد. آن ها سرمایه گذاری خارجی را نیز مطلوب توصیف کردند و از دیگر سرمایه گذاران خواستند که با توجه به بهتر شدن شرایط برای سرمایه گذاری در امارات و به خصوص دبی، به این منطقه سفر کنند.

بازار خودرو و خودروهای رها شده
اغلب کمپانی های فروش خودرو در خیابان «الاتحاد» دبی در منطقه دیره واقع هستند. آن ها نیز دچار رکود شدیدی در بازار خود شده اند و حاضرند تقریبا با هر شرایطی خودروهای مدل بالای خود را بفروشند، ولی قانون دست آن ها را بسته است و دیگر نمی توانند به خارجیان با شرایط ویژه خودرو بفروشند و فقط قادر به معاملات به صورت نقدی هستند.این اقدام دولت امارات دلیل خوبی دارد. آن گونه که از رانندگان تاکسی فرودگاه دبی، باربران و تجار و اعضای شورای بازرگانی ایرانیان مقیم امارات می شنوم، در پارکینگ فرودگاه دبی بالغ بر ۵ هزار خودرو وجود دارد که صاحبان آن ها، این خودروها را رها کرده و از دبی گریخته اند. اغلب این خودروها به صورت قسطی و با تسهیلات بانکی خریداری شده اند که در پی بروز بحران اقتصادی مالکان آن ها توانایی پرداخت اقساط آن را نداشته اند و به این روش از خیر کار و خودرو و دبی گذشته و فرار را بر قرار ترجیح داده اند.
خیلی دوست داشتم هر طور که هست به این منطقه بروم و از آن عکس بگیرم ولی متاسفانه ورود به این پارکینگ ممنوع است و پارکینگ های دیگری را برای استفاده مردم اختصاص داده اند. جالب آن که به هنگام بازگشت از دبی و برخاستن هواپیما موفق می شوم از بالا از این پارکینگ و خودروهای درون آن عکس بگیرم.ولی این وضعیت مختص فرودگاه نیست. چیزی که دبی زیاد دارد و از نقاط قوت مدیریت شهری آن است، پارکینگ است. به گونه ای که در هر خیابان فرعی هم یک فضای بزرگ برای پارکینگ در نظر گرفته شده است. این پارکینگ ها جدای از پارکینگ های طبقاتی و آسانسوری است که بخش خصوصی در جای جای شهر ساخته است.
با کمی سرک کشیدن به پارکینگ های سطح شهر و البته راهنمایی شهروندان خودروهای مدل بالای زیادی را می بینم که در جای جای شهر رها شده اند. بر اغلب آن ها غبار نشسته و تودوزی آن ها را آفتاب تند امارات از بین برده است. برخی از این خودروها قیمتی بسیار زیاد دارند، ولی بی صاحب رها شده اند. جالب آن که مالکان برخی از این خودروها شاید براساس احساس عذاب وجدان حتی سوئیچ خودرو را بر روی آن گذاشته و رفته اند.
نکته دیگر آن که پمپ های بنزین در دبی، شارجه و جبل علی کاملا خلوت است و رانندگان به راحتی بنزین و گازوئیل می زنند. قیمت هر گالن بنزین (تقریبا ۴ لیتر) ۵/۵ درهم (۱۴۸۵ تومان) است. جالب آن که در امارات متحده عربی گازوئیل از بنزین گران تر است. قیمت هر گالن گازوئیل در دبی ۱۱ درهم (۲۹۷۰ تومان) و در شارجه ۵/۸ درهم (۲۲۹۵ تومان) است.

یکی از بندرهای تجاری بزرگ جهان خاک می خورد
به عقیده برخی کارشناسان اقتصادی و مسئولان امارات، «جبل علی» اگر بزرگ ترین بندر تجاری جهان نباشد، یکی از بزرگ ترین ها است. بندری که تا همین سال گذشته مملو از کانتینر و کشتی های باری پهلو گرفته و جرثقیل های فعال و تریلرهای حامل کانتینر بود. راننده می گوید: تا سال گذشته من هیچ گاه این طرف ها نمی آمدم؛ مگر آن که مجبور می شدم. چون باید مدت ها در ترافیک معطل می ماندم. تمام راه ها و جاده های منتهی به این بندر و حتی اتوبان ۱۲ لاینی شیخ زائد (هرمسیر ۶ لاین) مملو از تریلرهای حامل کانتینر بود. ولی اکنون می بینید که اتوبان خلوت است و به ندرت یک یا دو تریلر به چشم می خورد. البته ظاهرا ورود برای افراد خارجی به این بندر ممنوع است، مگر آن که از تجار یا بازرگانان باشید. در ورودی بندر یک «گیت» بسیار بزرگ و مجهز نصب کرده اند که تمامی رفت و آمدها را دقیقا کنترل می کنند. با دور زدن مسیر و رفتن از راه های فرعی که راننده می شناسد، تا آن جا که ممکن است به بندر نزدیک می شویم. همه جرثقیل های تخلیه کانتینر از کشتی، خاموش است. دو سه کشتی بیشتر در بندر دیده نمی شود و در محوطه ای که پیش از این به گفته افراد محلی همواره چندین طبقه کانتینر را در خود جای می داد (به گونه ای که روزانه هزاران کانتینر در این بندر تخلیه و از آن منتقل می شد) اکنون فقط چند ده کانتینر وجود دارد. با احتیاط زیاد از کانتینرها و بندر عکس می گیرم.
به پارکینگ بندر می رسیم. همان جا که راننده می گوید زمانی مملو از تریلرهای به نوبت ایستاده برای حمل کانتینرها بود. اکنون در آن تریلرهای زیادی ایستاده اند که برخی از آن ها روزها منتظر بار می مانند. رانندگان تریلرها به شدت از وضعیت موجود ناراضی و نگرانند. به گفته خودشان اصلا باور نمی کنند که بندری به این شلوغی و با این حجم بار اکنون به این حال و روز درآمده باشد.
هر از گاهی یک یا دو دستگاه تریلر به راه می افتند تا باری بزنند و به مقصدی بروند. ماندن بیش از این در آن منطقه دیگر به صلاح نیست.
«جبل علی» قطب صنعتی امارات نیز به شمار می رود. اغلب کارخانجات و صنایع دبی در این منطقه واقع است، همین طور نیروگاه عظیم حرارتی دبی و «جبل علی» ولی اکنون ازمنطقه صنعتی جبل علی هم با شدت و حساسیت زیادی مراقبت به عمل می آید. برای ورود به منطقه باید از پست های ایست و بازرسی بگذری که به دقت تک تک خودروها و سرنشینان آن را کنترل می کنند. در واقع اگر از صنعتگران، کارگران یا پرسنل شهرک و یا از آشنایان آن ها نباشی بدون هماهنگی به هیچ عنوان امکان وارد شدن نداری.
راننده که گویا آشنایی در این شهرک دارد، بی پروا در صف بازرسی می ایستد. از من می خواهد هیچ نگویم. نوبت به ما که می رسد به عربی مکالمه ای صورت می گیرد. یکی از نگهبانان ما را نگه می دارد تا تلفنی کسب تکلیف کند. چند دقیقه بعد به ما اجازه محدود ورود می دهند. «فقط به یک کارخانه». ولی راننده بی پروا مرا در شهرک صنعتی می چرخاند. می گوید: «تا بیایند و بفهمند کار ما تمام شده و رفته ایم.»
از حجم کم رفت و آمدها و سر و صداهای موجود در شهرک صنعتی می توان فهمید که کار تا چه حد خوابیده است. ظاهرا این گفته مردم و کارشناسان صحت دارد: «اغلب کارگران اخراج شده اند و کارخانه هایی که هنوز سرپا هستند با یک سوم ظرفیت کار می کنند.»
فضای شهرک صنعتی به شدت غبارآلود و مرده است. ولی ظاهر آن، نمای ساختمان ها و سوله ها، خیابان کشی شهرک، فضای سبز آن و خدمات موجود، فوق العاده است. کاملا مشخص است که یک شهرک صنعتی کامل و ایده آل برای سرمایه گذاران ساخته شده است. شهرکی با تمام امکانات رفاهی و صنعتی.جالب آن که برخی کارخانجات پوشاک و کالای مصرفی به خاطر آن که بازار صادرات خود را از دست داده اند و با مشکل مالی مواجه شده اند، در محل کارخانه اقدام به فروش مستقیم کالاهای تولیدی خود کرده اند، اقدامی که در شهرک صنعتی جبل علی بی سابقه است.

شارجه
در شارجه شرایط متفاوت است. شارجه شهری آرام تر است. امیر شارجه شرایط کاملا متفاوتی را بر این شهر حاکم کرده است. این جا مراکز بزرگ خرید از قبیل «سیتی سنتر» حراج نزده اند. در اغلب فروشگاه ها از موسیقی خبری نیست و حتی ندای دلنشین قرآن پخش می شود. فروشندگان اگرچه خانم هستند ولی متانت بیشتری دارند. در شارجه حمل و نوشیدن مشروبات الکلی جرم است و جرائم سنگینی نیز دارد.
به گوشه و کنار شهر سر می زنم. به زیبایی دبی نیست ولی ساخت و ساز در آن جریان دارد و عملیات شهری نیز در حال انجام است.آن چه که کاملا مشهود است، شارجه در فاصله ای اندک از دبی، وضعیتی به مراتب بهتر از دبی دارد هرچند به آن میزان مسافر، جهان گرد و مشتری ندارد.

جذب جهان گرد با سرقت میراث فرهنگی دیگرکشورها
اگر با تور به دبی بروید، در همان ابتدای ورود به هتل یک نقشه توریستی از شهر به شما داده می شود که در پایین آن و در‌زمینه آبی رنگ خلیج فارس نوشته شده است «Arabian‌‌‌‌ Golf».
وقتی از راهنمای ایرانی می پرسم چرا چنین نقشه هایی را می پذیرید و چرا در قبال این جعل عنوان مقاومت نمی کنید؟ می گوید: «دستور دولت امارات است. ما هم اگر بخواهیم کار کنیم، باید تابع باشیم.»

شهر توریستی تصنعی
اگر کمی دقت کنید به خوبی متوجه می شوید که به راهنماها توصیه شده، جهان گردان را فقط به مکان هایی خاص ببرند و به هیچ عنوان در مناطقی مثل دبی مارینا، دیره و نقاط فقیرنشین و کارگری دبی آنان را نگردانند و اجازه پیاده شدن یا گشتن به آن ها ندهند. دبی در واقع هیچ جذابیت طبیعی توریستی به جز ساحل دریا ندارد. آن هم سواحلی که به خودی خود هیچ ندارد. تنها یک مرز ساده است بین آب و خاک، همین. ولی مسئولان دبی با سرمایه گذاری سنگین و تشویق بخش خصوصی خارجی موفق شده اند یک شهر توریستی خلق کنند. یک شهر توریستی کاملا مصنوعی.
«دیره» یا همان دبی قدیم که هیچ محل دیدنی ندارد جز کازینوها، کاباره ها و دیسکوهای شبانه که آن هم مخاطب خاص خود را دارد. همه جاذبه های دبی در منطقه «بردبی» قرار دارد که توسط یک کانال آب مصنوعی بزرگ به نام «خور» از دیره جدا شده است. در واقع «دیره» در شرق این رودخانه مصنوعی و «بردبی» در سمت غرب آن قرار گرفته است.
یکی از مناطق توریستی و تفریحی دبی همین خور است و تفریح اصلی آن کشتی سواری شبانگاهی بر روی این رودخانه است. دو طرف این رودخانه لنج ها و کشتی های کوچک در سایه برج های بلند پهلو گرفته اند و زیبایی خاصی به آن بخشیده اند. برای رفتن به دیگر مناطق توریستی دبی باید از روی پل بر فراز خور بگذری. در ابتدای این خور که در واقع خلیج فارس است اسکله یا بندر «رشید» قرار دارد که یک اسکله تخلیه بار است؛ اما کار و بار آن نیز این روزها کساد است. با گذر از پل رودخانه در امتداد اتوبان «شیخ زائد» وارد منطقه بردبی می شوید و به سمت «جمیرا» پیش می روید. «جمیرا» از سه بخش تشکیل شده است: ساحل جمیرا یا جمیرای یک، منطقه ویلایی و شهری جمیرا یا جمیرای دو و ساحل مخصوص قایقرانی و تفریحات آبی یا جمیرای سه که به آن ساحل اروپایی نیز می گویند.
به عکس نامش این ساحل هیچ چیز خاصی ندارد. یک دیوار کوتاه ساحلی، ماسه و دریا و دیگر هیچ. وقتی سواحل زیبای شمال کشورمان و جزایر کیش و قشم را با این ساحل مقایسه می کنم، افسوس می خورم که ما این همه پتانسیل داریم ولی برنامه ای برای بهره برداری مناسب از آن نداریم.

بزرگ ترین صلیب دنیا!
همان طور که از نام این بخش از جمیرا پیداست، اروپایی ها و آمریکایی ها اغلب از این ساحل برای تفریحات آبی استفاده می کنند. در سمت چپ هیبت «برج العرب» دیده می شود. معروف ترین هتل ۷ ستاره جهان عرب که در وسط دریا ساخته شده و دو طبقه آن کاملا زیر آب قرار دارد. نکته جالب آن که مهندسان اروپایی و آمریکایی به خرج اعراب، بزرگ ترین صلیب جهان را در قلب اعراب ساخته اند. در واقع «برج العرب» به گونه ای ساخته شده که اگر از درون دریا به آن بنگری یک صلیب بسیار بزرگ را خواهی دید. ورودی این هتل برای هر بازدیدکننده ۳۵۰ درهم (تقریبا ۱۰۰ هزار تومان) است. در سمت راست ساحل نیز تل بزرگی از خاک و مصالح ساختمانی و دکل های ساخت و ساز (تاورکرین) وجود دارد که نمای زشتی به ساحل داده است.
در کنار خیابان نیز هتل بسیار بزرگی که درست به شکل یک کشتی ساخته شده وجود دارد به نام «هتل جمیرا».

جزایر مصنوعی
با گذر از این منطقه به «جزیره پالم» یا همان جزیره عظیم مصنوعی نخل می رسیم. جزیره ای که حاصل میلیاردها تن سنگ و خاک و مصالح ساختمانی است و کاملا به شکل یک درخت نخل است. بر روی شاخه ها و برگ های این نخل آپارتمان ها و ویلاهایی احداث شده که به قیمت های گزافی فروخته شده است. کمی آن سوتر و درست در وسط دریا نیز با همین شیوه مجمع الجزایر بسیار بزرگی در حال تکمیل است به نام «جزیره»، «دنیا» که دقیقا نقشه کره زمین است. در واقع دولت امارات براساس یک قانون بین المللی با احداث این جزایر علاوه بر آن که درآمد سرشاری از طریق جذب توریست کسب می کند بر طول سواحل خود نیز می افزاید که از این طریق امکان بهره برداری های متفاوتی را از خلیج فارس می یابد.
منطقه مسکونی پالم توسط یک تونل زیردریایی به هلال اطراف آن که خود یک جزیره مجزاست وصل می شود که بر روی این جزیره و در وسط دریا هتلی بسیار بزرگ، مجلل و گران قیمت بنا شده به نام هتل «آتلانتیس».
سرمایه گذاری صورت گرفته در این هتل حیرت آور است. می گویند، این هتل بزرگ ترین هتل دنیاست. یکی از بزرگ ترین آکواریوم های دنیا با ارتفاع ۱۴ متر و طول حدود ۶۰ متر در این هتل ساخته شده است که نادرترین گونه های دریایی در آن نگهداری می شوند. گفته می شود هزینه هر شب اقامت در این هتل حدود ۲ میلیون تومان است. آن گونه که من می بینم، همه مسافران مقیم آن یا اروپایی هستند و یا آمریکایی. اگر بخواهم از شگفتی های این هتل بگویم، بسیار به درازا می کشد.

یزد و اصفهان در دبی!
از آن جا به یکی از جالب ترین شهرک های جهان گردی دبی می روم. جایی که باعث تاسف بسیار می شود؛ چون «مدینه الجمیرا» یا شهر جمیرا، یک شهرک صددرصد مصنوعی، یک سرقت هنری از میراث فرهنگی و تاریخی ایران است؛ در واقع «مدینه الجمیرا» که درست در کنار wild wadi یا همان موج های آبی خودمان که مرکز تفریحات آبی است واقع شده کاملا کپی برداری شده از معماری یزد و اصفهان است و این را همه ایرانیان و راهنماها می دانند، ولی خود اعراب آن را به عنوان فرهنگ و میراث فرهنگی خودشان به اروپایی ها و آمریکایی ها معرفی کرده اند. یک بازار سنتی به سبک بازارهای سنتی ایران و بادگیرهای زیبای یزد و دیوارهای کاهگلی آشنا که این جا بوی غربت گرفته اند.جالب آن که در پس زمینه بادگیرهای زیبای یزد، «برج العرب» تناقض آشکاری را به نمایش گذاشته است. جالب تر آن که بیش از هر جای دیگری، این جا توریست های غربی را می بینی که در فضای باز بین بادگیرها و برلب دریاچه ای مصنوعی و زیبا بر مبل های بادی نشسته اند و قلیان های عربی می کشند.با آن ها که صحبت می کنم، دلیل آمدنشان را به این جا معماری زیبا و آرامش بخش آن می دانند و وقتی می پرسم «خوب چرا به مهد اصلی آن سفر نمی کنید، به یزد، اصفهان؟» با تعجب آنان مواجه می شوم: «مگر ایران هم از این نوع معماری دارد؟»از دیگر مراکز جذاب برای جهان گردان بازار «ابن بطوطه» است که بسیار بزرگ است. بازاری تشکیل شده از ۶ بازار به نام کشورهای مختلف. در واقع معماری هر بازار منسوب به یک کشور و برگرفته از معماری سنتی آن کشور است. ترتیب بازارها به این صورت است. بازار چین، هند، ایران، مصر، تونس و اندلس. معماری به کار رفته در این بازارها دقیق و جذاب است و برگرفته از میراث فرهنگی همان کشور.

بزرگ ترین پیست اسکی سرپوشیده در دل صحرا
و در نهایت بازار امارات قرار دارد. بازاری عظیم که شاید معروفیت جهانی آن به خاطر بزرگ ترین پیست اسکی سرپوشیده جهان در این بازار باشد. این پیست اسکی واقعی که دارای همه امکانات یک پیست اسکی است، درون دیواره های شیشه ای ضخیمی قرار دارد و دمای آن همواره در حد ۴ - درجه سانتیگراد حفظ می شود. گفته می شود برف های این پیست اسکی که طول آن ۴۰۰ متر است از ارتفاعات چالوس به دبی حمل شده است. ظاهرا این پیست هیچ توجیه اقتصادی ندارد و تامین و نگهداری آن فقط ضرر است، ولی به دستور امیر دبی برای جذب جهان گردان همواره دایر است.شاید یکی دیگر از مناطق دیدنی دبی قصر «شیخ محمد» امیر دبی در خیابان «شیخ طاهر» باشد البته ورود به قصر ممنوع است، ولی تنها چیز دیدنی آن طاووس های فراوانی است که در خیابان منتهی به قصر ، آزادانه به این طرف و آن طرف می روند، گویا امیر دبی عاشق طاووس است ، به همین دلیل صدها طاووس را در این خیابان و فضای سبز اطراف آن رها کرده اند که زیبایی خاصی به آن جا بخشیده است.
یکی دیگر از جذابیت های دبی برای جهان گردها، تور صحرا یا safari است که با خودروهای مخصوص و شتر، صحرانوردی می کنند و شب هنگام با گردآمدن در کمپی صحرایی به دود کردن و نوشیدن و خوردن و رقصیدن می پردازند.
با به یاد آوردن ظرفیت های بالقوه کشور عزیزمان متاسف می شوم که ما نتوانسته ایم به هر علت از آن درست و به جا استفاده کنیم و آن ها که هیچ یک از این ظرفیت ها را ندارند، به هر روشی (سرقت تاریخی و میراث فرهنگی، ساخت مصنوعی جذابیت های طبیعی و توجه به سلائق توریست ها) توانسته اند بیشترین سود را از شرایط و غفلت و سهل انگاری برخی مسئولان ما ببرند. بی شک با کمی دقت، حوصله، ظرافت، قاطعیت و کار کارشناسی می توان ایران را به مهد توریسم در منطقه و حتی جذاب ترین کشور برای سرمایه گذاری های خارجی تبدیل کرد، ولی...

تن فروشی
شاید این بخش از گزارشم، تاسف بارترین قسمت باشد؛ «تن فروشی دختران و زنان خارجی در دبی» . پی گیری این قضیه  همان اندازه که تاسف بار است ، دشوار نیز هست. کسی اطلاعاتی نمی دهد، حتی خود این دختران. یافتن سرنخ این داستان و نقطه آغازین آن بسیار دشوار است ولی بالاخره آن را می یابم. پیش از این صحبت هایی شنیده بودم، مبنی بر خرید و فروش دختران در برخی مناطق. ولی با تحقیقاتی که کردم، اکنون این روش به کل منسوخ شده است. در همان زمان هم به شکلی که تصور می شد نبوده است. فقط اگر کسی (که عمدتا اعراب بودند) طالب بود به این فروشگاه مراجعه می کرد، سفارش خود را می داد و منتظر می ماند تا خبرش کنند.
اکنون اوضاع به این ترتیب است که دختران و زنان یا به میل خود و یا با نیرنگ خانواده و حتی همسرانشان به این دام می افتند.
دختران ازبک، هندی و پاکستانی که بیشتر خودفروشان را تشکیل می دهند اغلب با نیرنگ و تطمیع به این کار کشیده می شوند و دختران روسی و اوکراینی نیز متاسفانه اغلب به تدریج و با میل خود به این کار تن می دهند. به این صورت که معمولا از دختران و زنان علاقه مند دعوت می شود تا به عنوان ویزیتور برای شرکت های مختلف آرایشی، بهداشتی و ... در ایران به کار مشغول شوند، سپس چند سفر رایگان به دبی برای به اصطلاح آموزش آن ها، ترتیب می دهند و به تدریج با ترفندهای گوناگون و تطمیع، این دختران ناآگاه را به ورطه نیستی می کشانند. ولی یک چیز بین این دختران و زنان مشترک است (به جز آن ها که به زور و یا اغفال به این کار کشیده شده و یا حتی توسط خانواده و همسرانشان فروخته شده اند)؛ آرزوی یک زندگی پرتجمل.

در کوتاه مدت و بلندمدت
وقتی از یک راننده پاکستانی که ۵ فرزند و همسرش در پاکستان منتظرند که هرماه او درهم های امارات را برایشان حواله کند می پرسم : «نظرت راجع به آینده دبی چیست؟» می گوید : «Dubai is finished».ولی موضوع به این سادگی‌ها نیست.مشاوران اروپایی و آمریکایی اعراب به خوبی توانسته اند از این آب گل آلود، برای آن ها ماهی بگیرند.
آن چه که من مشاهده کردم تغییر قوانین بنیادین سرمایه گذاری و تجارت، این بار بیشتر به نفع مردم و دولت امارات است. در واقع یکی از معضلات بزرگ دولت مردان امارات قوانین سهل و آسانی بود که از سال ها قبل برای خارجیان و سرمایه گذاران در نظر گرفته شده بود. آن سال ها شاید اگر این امتیازات و تسهیلات نبود هیچ سرمایه گذار خارجی حاضر به انتقال سرمایه اش به این بیابان لم یزرع نبود؛ ولی با قدرت گرفتن اقتصاد امارات به تدریج تداوم این قوانین آسان و امتیازات زیاد بر عرب ها گران آمد، ولی جریان اقتصاد و زندگی و کار آنچنان سریع بود که امکان به وجود آوردن تغییرات اساسی دراین قوانین به دلیل نگرانی از فرارسرمایه ها وجود نداشت تا آن که با بروز تنش های بین المللی در روابط ایران و برخی کشورهای غربی، اعراب از این فرصت استفاده کردند و در اولین گام قوانین اقامت و مالکیت ایرانیان را تغییر دادند و محدودتر کردند.
اکنون نیز با بروز بحران اقتصادی و تعطیلی بسیاری طرح ها و فرار سرمایه ها، اعراب و مشاورانشان بهترین فرصت ممکن را یافته اند تا قوانین قدیمی را بیش از پیش به نفع خود تغییر دهند. لغو مالکیت صد درصد، لغو تابعیت دائم، قانون ممنوعیت فروش اقساطی خودرو به خارجیان، محدودیت تعداد کفالت و افزایش حق کفالت و مواردی از این دست، ازجمله قوانینی است که دیر یا زود با پایان یافتن بحران اقتصادی اوضاع راکاملا به نفع اعراب امارات رقم خواهد زد.
بنابراین باید هوشیار بود نه خوشحال. زیرا که از این بحران اقتصادی و فرار سرمایه چیز زیادی عاید ما نشده است؛ هرچند که معاون اقتصادی منطقه آزاد کیش عقیده دارد که قسمتی از سرمایه های بخش مسکن دبی به ساخت و ساز در کیش منتقل شده است، ولی واقعیت این است که این سرمایه ها راهی مالزی، سنگاپور و حتی قبرس شده است .
بنابراین ضمن آن که هم وطنان سرمایه گذار باید آگاهانه از انتقال سرمایه های خود به امارات متحده عربی به دلایل اقتصادی، امنیتی وعرق ملی بپرهیزند، مسئولان نیز باید تدابیری بیندیشند تا از این فرصت به دست آمده نهایت بهره را ببرند و برای جذب این سرمایه های سرگردان جذابیت ایجاد کنند.
وقتی که سواحل طویل و زیبای هرمزگان را از پنجره هواپیما می بینم، همه احساس نامطلوبی که طی این چند روز وجودم را فراگرفته جای خود را به دلگرمی و امید می دهد.کاش‌قدر‌خودمان و این همه نعمتی را که داریم می دانستیم‌،‌کاش.